سخت

درمان

Difficult

to

Cure


بدون عنوان

بعد از 39 نوشته قبلیم دیگه انگیزه و احساسی برای نوشتن اینجا ندارم. قبلا" از این نوشتن خودم لذت میبردم و به خاطر همون احساس مینوشتم، ولی دیگه نه. حتی از خوندن وبلاگها هم دیگه لذت نمیبرم. تا روزی که دوباره از نوشتن احساس خوشایند پیدا نکنم نمینویسم؛ شاید اون روز هیچ وقت نیاد.


The loosers are the winners
The saints are the sinners
The angels in heaven
Keep falling, keep falling

God is no forgiver
He demands and you deliver
The demons in hell
Keep calling, keep calling

Trough the night shall all wash away
All the horrors of the day
And a little angel on my side
Tries to make it all worthwhile
And with a little beauty in my bed
I still wish that I was dead
And the little angel on my side
Takes me on a devil ride

No rose without a thorn
Dead before you're born
A world full of nothing
So keep praying, keep praying

That what lies ahead of us
In the eye of Horus
A new sacred aeon
We'll be obeying, obeying


خوشحال نشید! قصد خودکشی ندارم!




نوشتنم نمیاد! چیکار کنم؟

خوب قبل از هر چیز فرا رسیدن سال نو رو بهتون تبریک میگم. امیدوارم که سال خوبی داشته باشید.


امروز یکی از مجریهای تلویزیون حلول سال نو رو تبریک گفت. من تا امروز فکر میکردم حلول رو فقط برای شروع ماههای قمری به کار میبرن، اونم به خاطر حلال ماه ولی...!


تو مطلب قبلی یه لینک از واشنگتون پست گم کرده بودم، اینجا خبری با همون مضمون رو از یه خبرگزاری محلی آمریکا میتونید ببینید.


تا امروز تو هیچ خبرگزاری‌ای یه مطلب علیه ایران به این تندی ندیده بودم. با اینکه خیلی از چیزهایی که توش گفته حقیقته، ولی ...


امسال آب و هوا خیلی قاطی کرده! نه به شب ژانویه که هوا اونطوری بود، نه به شب نوروز! اینجا تا الان حدود دو سه سانت برف نشسته...
شنیده شده امسال تو جنگ بین فرشته‌های مسلمون و مسیحی، مسلمونها پیروز شدن و برف شب ژانویه رو ازشون گرفتن! ناگفته نماند که فرشتگان مسلمان امسال از القاعده کمک خواسته بودن! :)))


این آب و هوا هم همه برنامه‌ریزیهای ما رو بهم زد! مگه دیگه میشه از جاده چالوس رفت شمال؟ البته اگه جاده قابل عبور باشه (و خانواده‌ام به خاطر وضعیت جاده با مسافرت رفتن مخالفت نکنن) میشه اولین تجربه رانندگیم با زنجیر چرخ.


اینجا یه فلش با مزه در مورد چت کردن تو یاهو! هست.


این جرج بوش هم واقعا" خنگه! اگه یه ذره باهوش بود، اول جان کری (کاندیدای حزب دموکرات) رو رد صلاحیت میکرد. بعد یه حکم حکومتی صادر میکرد که انتخابات برگزار شه. بعد که صد در صد آرا رو کسب میکرد، میگفت مردم دیگه به دموکراتها اعتماد ندارن و اصول‌گرا(!) شدن و ... :)))


داشتم تو نامه‌های قدیمیم رو میگشتم که این ضرب‌المثلها رو پیدا کردم. فرستنده‌شون قبل از اینکه من لوش بدم، خودش رو معرفی کنه! :))

انگلیسی
  • زن شری است مورد نیاز.
  • زن فقط یک چیز را پنهان نگاه می‌دارد، آنهم چیزی است که نمی‌داند.
  • مردی كه زن می‌گیرد مثل كسی است كه میمون می‌پروراند. او باید مسوول خرابكاریش باشد.
  • اگر زن به اندازه خوبیش كوچك بود سراپایش با یك پوست نخود پوشیده می‌شد.
  • سگ همیشه قابل اعتماد است و زن تا اولین فرصت.
  • زن در 10 سالگی فرشته، در 15 سالگی طاهره، در 40 سالگی ابلیس و بعد از آن عفریته است.
  • به زن بگو زیبایی تا از خوشی دیوانه‌اش كنی.
  • دختر عفیف اگر پایش شكسته باشد بهتر است تا برای تفریح از خانه دور ماند.
هلندی
  • وقتی زن خوب در خانه باشد، خوشی از در و دیوار می‌ریزد.
  • تمام ارزش زن در خانه است، اگر از آن خارج شد فاقد ارزش می‌گردد.
  • اگر زن خوب بود خدا هم یكی برای خودش درست می‌كرد.
  • سواد برای زن مانند خنجر در كف میمون است.
  • به ابلیس پناه بده ولی به زن راه مده.
استونی
  • از خاندان ثروتمند اسب بخر و از خانواده فقیر زن بگیر.
فرانسوی
  • آنچه را زن بخواهد، خدا خواسته است.
  • انتخاب زن و هندوانه مشكل است.
  • بدون زن، مرد موجودی خشن و نخراشیده بود.
  • مردی از چوب به زنی از طلا می‌ارزد. (ناپلئون)
آلمانی
  • كاری را كه شیطان از عهده‌اش بر نیاید زن انجام می‌دهد.
  • وقتی زنی می‌میرد یك فتنه از دنیا كم می‌شود.
  • كسی كه زن ثروتمند بگیرد آزادی خود را فروخته است.
  • گریه زن، دزدانه خندیدن است.
  • زن شكل فرشته، قلب افعی و شعور خر دارد.
  • مراقبت از یك جوال مگس آسانتر است تا مراقبت از یك زن.
  • زن زیبایی را بر عقل و شعور ترجیح می‌دهد.
  • زن بدون مرد باغ بدون دیوار است.
یونانی
  • شرهای سه‌گانه عبارتند از: آتش، طوفان و زن.
  • برای مرد فرقی ندارد که زن بگیرد یا نگیرد، زیرا در هر دو صورت پشیمان خواهد شد.
گرجی
  • اسلحه زن اشك اوست.
ایتالیایی
  • اگر زن گناه كرد، شوهرش معصوم نیست.
  • زناشویی را ستایش كن اما زن نگیر.
  • زن و گاو را از شهر خودت انتخاب كن.
نروژی
  • شیطان زن را بلعید ولی از هضمش عاجز ماند.
  • نه ماهی بدون استخوان است نه زن بدون جنون.
  • زن مثل نعناع است هر چه بیشتر آن را بكوبی بویش بهتر است.
  • به سگی كه می‌خوابد، به جهودی كه قسم می‌خورد و به زنی كه گریه می‌كند اعتماد مكن.
  • گوشت را به خواستگاری بفرست نه چشمت را!
كوبایی
  • زن و سگ را باید دنبال نژادشان رفت.
  • زن را هم می‌شود مانند سگ به یك تكه استخوان اغوا كرد.
اعراب
  • زن كچل به موهای دختر خاله‌اش می‌نازد.
آلبانیایی
  • زن را به دروغ و سگ را با استخوان راضی كن.
  • زنی كه می‌خواند شوهر می‌خواهد.
آفریقایی
  • زن حكم اسب را دارد. كسی كه او را می‌راند صاحب اوست.
آمریكایی
  • دهان زن تعطیل بردار نیست.
اسپانیولی
  • به زن بی‌صدا و سگ ساكت اعتماد مكن.
  • گیسوی زن دراز است و عقل او گرد.
  • زن را جوان بگیر و جگر را گرم بخور.
  • دختران كه همه خوبند پس زنان بد از كجا می‌آیند؟
فنلاندی
  • مرد برای كار از خانه بیرون می‌رود و زن برای اینكه او را تماشا كنند.
  • زن را از ده بگیر نه از خیابان.
مراكشی
  • با زنت مشورت كن و عقیده خودت را اجرا نما.
  • زنی كه از خانه بیرون می‌رود حكم باغی را دارد كه در مسیر گله قرار گرفته باشد.
سوئدی
  • به محصولت تا به انبار نریزی و به زنت تا در گورش نسپاری اعتماد مكن.
  • زن زیبا و مال دنیا خائن‌ترین چیزهاست.


وقتی یه ISP یک روز کار نکنه، اینجوری میشه که تو این سرما مطلب از دهن میفته :))




نوشته شب برفی!

فکر نمیکردم قبل عید متن جدیدی بنویسم، ولی خوب....


پرده اتاقم رو که کنار زدم دیدم کلی برف اومده و هنوز هم داره تند تند برف میباره! نه به دو هفته پیش که هوا خیلی گرم شده بود، و حتی گرمای انتهای بهار رو داشت (و من پنجره اتاقم هر شب تا صبح باز بود) و نه به اینکه شب عیدی برف میاد.
آب و هوا هم تاریخ و تقویم رو قاطی کرده! جای ایکه شب کریسمی برف بیاد...، راستی تهران هم برف اومده یا فقط کرج...؟
همینجا اعلام میکنم که زیتون تا یک ساعت پیش از برف اومدن خبر نداشت و احتمالا" تا ظهر هم با خبر نمیشه! :))


همونطور که پیش‌بینی میکردم، شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قطعنامه پیشنهادی آمریکا رو تصویب کرد.
حالا باز برید بمب بسازید، و پر رو بازی کنید! باز برید منت کشی و امتیاز دهی به کشورهای اروپایی! راستی قرار بود چند سال نفت بهشون بدید که ازتون حمایت کنن؟
کسی میدونه تو این قطعنامه مکانیسم ماشه هم هست یا نه؟


واشینگون پست موضوع دخالت ارتش ایران در فعالیتهای هسته‌ای رو تیتر کرده (لینکش رو گم کردم)! راستی مسوولین مملکت ما چقدر خنگن! تو این شرایط حتما" باید دخالت ارتش در فعالیتهای هسته‌ای رو عنوان میکردند؟ حالا بیان قسم بخورن که ما بمب نمیسازیم، کیه که باور کنه!
آخه تو کشورهای دیگه که ارتش سد نمیسازه(!)، ورزشکاران نماینده مجلس و شورای شهر نمیشن(!)، نویسنده ها، روشنفکرها و سیاسیون که گم نمیشن(!) (شغل جدید این قشر) و ... که براشون قابل باور باشه که دخالت ارتش در فعالیتهای هسته‌ای صلح آمیز بوده.


باور اینکه ایران هجده سال پیش (در زمان جنگ) ایران فعالیتهای هسته‌ایش رو فقط برای مقاصد صلح آمیز شروع کرده بوده برام سخته! توی اون شرایط جنگ آیا کار مهمتری نبود که چنین بودجه‌ای براش صرف بشه؟ کسی نمیدونست که فعالیت هسته‌ای مخفی دولتها جرمه؟...


امروز سوار تاکسی بودم، و میخواست مسافر سوار کنه. راننده میترسید که افسر راهنمایی رانندگی جریمه‌اش کنه. یکی از مسافرها گفت: "فقط الکی جریمه میکنن و قیمت جریمه‌ها رو بالا بردن." گفتم: "خوب از اول آذر که نرخ جریمه‌ها افزایش پیدا کرده وضع بهتر شده و تخلفات کمتر شده،" گفت: "نه بابا! من خودم تا حالا این هوا (دستاش رو دو وجب باز کرد) جریمه پونزده و بیست هزار تومنی شدم! فرقی کردم؟ بازم خلاف میکنم." روم نشد بگم: "بیشعوری اونقدر هم چیز افتخار آمیزی نیست!"


راستی در اینجا که وبلاگ دنیای یک می.تی.یر را معرفی کرده بودم، به نظر میرسه منظور سایت اصلی پیش‌بینی زلزله‌ها رو درست درک نکرده بودم و اشتباهی وبلاگ دنیای یک می.تی.یر رو در مورد تحریف احتمال وقوع زلزله‌های ایران محکوم کرده بودم. در اینجا از ایشون معذرت میخوام.


به زیتون نگفنم غم آخرت باشه! آیا این تعارف غم آخرت باشه یعنی امیدوارم قبل از بقیه عزیزانت بمیری تا غم از دست دادنشون رو نبینی؟!!


به علت کمی وقت (باید تو این برف برم سر کار) بقیه مطالبی که تیترشون رو یاد داشت کرده بودم رو وقت نکردم بنویسم (فکر کنم بیشتر از بیست عنوان دیگه باشه!).




آش شله قلمکار!

علت اینکه مطالب یه پستم اینقدر جسته و گریخته میشن اینه که هر وقت موضوعی میبینم که به نظرم ارزش نوشتن اینجا رو داره از رو تنبلی همون روز نمینویسمش و فقط عنوانش رو یاد داشت میکنم تا یادم نره. معمولا" بعد از چند روز حال نوشتن پیدا میکنم که نتیجه نوشتنش میشه همین آش شله قلمکاری که میبینید.


اول از همه یه خبر قدیمی، ولی خیلی خوشحال کننده واسه خودم. روزنامه شرق از توقیف خارج شد. این دو هفته‌ای که این روزنامه توقیف بود انگار یه چیزی گم کرده بودم. بقیه روزنامه‌های اصلاح طلب مثل اعتماد و مردمسالاری هم که اصلا" با شرق قابل مقایسه نیستند.
البته اینقدر دیر رفع توفیف شد که دیگه افشا کردن تقلبات و تخلفات انتخابات (که مطمئنا" این روزنامه و روزنامه یاس نو بهشون میپرداختن) دیگه فایده‌ای نداره و فقط برای خودشون مشکلزا میشه...


امروز (روزی که این قسمت رو نوشتم) تو یونان انتخاباته. اینطور که رادیو لاریجانی میگفت:

  • تو یونان حضور در انتخابات واسه همه اجباریه (یعنی مشارکتشون از استان کهگیلویه هم بیشتره :)))
  • مردم به احزاب رای می‌دهند (و نه فرد).
  • هر حزبی که بیشترین رای رو بیاره، تمام رایهای باطله و سفید هم برای اون محاسبه میشه(!).
  • حزب پیروز هر سه قوه رو در دست میگیره، و رئیس حزب هم میشه نخست وزیر.
جالبه که اولين جرقه‌های دموکراسی چند هزار سال پیش تو یونان زده شده و الان...!


مدیر یکی از بخشهای صدا و سیمای لاریجانی امروز تو اخبار صبح رادیو داشت در مورد سایت صدا و سیما صحبت میکرد، و گفت که "خیلی سایت خوبیه و ...! و به امید خدا به زودی تنوع مطالبش رو طوری میکنیم که دیگه هیچ ایرانی به جز این سایت به هیچ سایت دیگه‌ای تو اینترنت نیاز نداشته باشه!" :)) (نقل به مضمون)
لابد بعد از تکمیل کردن این سایت همه جای دیگه اینترنت رو فیلتر میکنن!


دقت کردید که انواع خاصی از موسیقی رو (چه از نظر نوع موسیقی! و چه از نظر متن ترانه) فقط تو ماشین مسافرکشها و راننده تاکسیها میشنوید؟ به سن و سال راننده و تمولش هم ربطی نداره: چه جوون، چه پیر؛ چه پیکان 47، چه پراید و چه سمند. زیتون که خیلی محققه تحقیق کنه که چرا این قشر این سلیقه رو دارند؟


دقت کردید که مسوولین حمل و نقل شهری جایی که برای نصب پل عابر پیاده انتخاب میکنن، معمولا" خیلی مناسبه؟ اکثر عابرین پیاده‌ای که تو بزرگراههای تهران (و بزرگراه تهران-کرج) از وسط بزرگراه رد میشن، از زیر پل عابر پیاده رد میشن. این نشون میده که تحقیقات مسوولین حمل و نقل شهری برای انتخاب جای پل نسبتا" مناسبه ولی امان از فرهنگ بالای مردم!


امسال سعی کردم عزاداریهای محرم رو متفاوت از سالهای دیگه ببینم! تا سال پیش به هیچ وجه حتی برای تماشای این مراسم حاضر نمیشدم قاطی مردم بشم. ولی امسال سعی کردم این مراسم رو به عنوان تنها فستیوال ملی ببینم و چند بار تو این چند روز برای تماشای مردم بیرون رفتم.


اصلا" فکر نمیکردم نسل جوون کشورمون اینقدر متدین باشن! با اینکه حدود پنج شش روز از عاشورا (روزی که این رو مینویسم) میگذره، هنوزم تقریبا" هر روز مراسم سینه زنی دختران و پسران رو تو کوچه‌های تاریک محلمون میبینم :)) مثلا" همین امشب یه دختر و پسری تو یه شورلت تو تاریکی شب داشتن واسه هم خیلی آروم (طوری که اون یکی دردش نگیره) سینه میزنن ;)
البته شواهد نشون میده اینجور سینه‌زنی فقط تو تاریکی و کوچه‌های خلوت صواب داره :))


ما هم بچه بودیم نزدیک چهارشنبه سوری ترقه میزدیم، بچه‌های این دور و زمونه هم ترقه میزنن. یکی نیست به این بچه‌ها بگه این چیزهایی که شما منفجر میکنید رو اگه مسوولین سازمان ملل ببینن، گزارش میکنن که سلاحهای کشتار جمعی تو ایران به وفور یافت میشه، حتی دست بچه‌ها! :))


بعد از سالها بحث با زیتون بالاخره متقاعد شد که خانمها چقدر بدن :))
حالا جدا از شوخی، چیزی که خیلی از خواننده‌های متن زیتون متوجه نشدن اینه که تو متن زیتون اصلا" مهم نیست که مثالهایی که زیتون نوشته چه کسانی هستند، و یا آیا اصلا" وبلاگ دارن یا ندارن. مهم اینه که این چیزهایی که نوشته به وفور بین زنان کشور ما یافت میشه. (حالا یه عده اومده بهشون بر خورده...)


یه تجربه شخصی اندر احوالات پلید بودن خانمها:

یه رابطه عاطفی-احساسی خیلی شدید رو تجربه کرده‌ام، که با ازدواج شخص مقابل به شکست انجامید! (حالا در مورد خود رابطه کنجاوی -بخونید فضولی- نکنید! :)))
دوستان نزدیک پسرم که از قضیه کم و بیش با خبر بودن همگی نصیحتشون به من این بود که باید قضیه رو فراموش کنم، دیگه کاری نمیشه کرد و .... و البته خودم هم نظری به جز این نداشتم.
اما یکی از دخترهایی که از قضیه کم و بیش با خبر بود نظرش اینه که (بعد از سه از ازدواج اون شخص) برم بهش احساسم رو کامل بگم، اگه اون طرف هم هنوز نظرش نسبت به من مثل قبل باشه از شوهرش طلاق بگیره و ...!
وقتی این پیشنهاد رو شنیدم جا خوردم و اصلا" باورم نشد که جدی داره میگه، ولی گفت که حرفش خیلی جدیه!
بهش گفتم اینطوری که زندگی دو نفر رو به هم زدم. شاید شوهرش (و حتی خودش) از زندگیش خیلی راضی باشه، اینطوری زندگی اون خراب میشه و بهش ظلم کردم. ولی با این حرفم قانع نشد و باز هم حرف خودش رو زد.
بهش گفتم "اگه تو ازدواج کنی و شوهرت رو خیلی دوست داشته باشی، و بعد یه دوست قدیمی شوهرت وارد زندگیتون بشه و باعث بشه شوهرت به خاطر اون تو رو طلاق بده چه احساسی پیدا میکنی؟" گفت: "خوب خیلی ناراحت میشم." گفتم: "خوب این هم مثل اون."
ولی در آخر بازم حرف خودش رو میزد و میگفت، اینجا خودت مهمتری...
نمیدونم چه توجیحی میشه دربارش داشت؟ مرام و مردونگی دوستان پسرم؟ اینکه خیلی از زنان و دختران (حتی با ادعاهای فمینیستی فراوون) براشون مساله چند همسری جا افتاده؟ اینکه برای رسیدن به هدفشون حاضرن هر کاری بکن؟ ...


یکی از ستونهای نسبتا" جدید روزنامه شرق که طنز با سبک نسبتا" جالبی هست، بومرنگ نام داره. برای نمونه این قصه رو بخونید. (امیدوارم این روزنامه رو برای همیشه توقیف نکنن، که سایتش هم حذف بشه و لینک من بره رو هوا)


... اولين خانه امن آلمان برای مردان کتک خورده در برلين افتتاح شد. ...


دقت کردید از زلزله بم به بعد هفته‌ای نیست که در اون حداقل چهار پنج زلزله در گوشه و کنار ایران رخ نده (از مزایای گوش کردن اخبار صبح رادیو در مسیر محل کار)! تا اونجا که یادمه هیچ وقت وضعیت ایران اینطور نبود که هر روز و هر روز رادیو گزارشی از وقوع زمین لرزه در یک نقطه از ایران بده. ممکن نیست اینها ناشی از آزمایشهای هسته‌ای باشه؟


خوب بازم یه بحث نسبتا" قدیمی و از دهن افتاده، ولی با دید سخت درمانی!
باورش برام سخته که قطاری که در نیشابور اون فاجعه رو پدید آورده حامل مواد محترقه بوده باشه. با توجه به شدن انفجار و مقدار اثر اون به نظر من قطار باید حامل مواد منفجره بوده باش.
یعنی پنبه و کود در هر شرایطی اینطور منفجر میشن که تا چند ده کیلومتر دورتر موج انفجار بره!؟ من که باور نمیکنم.
از یه منبع (شاید غیر موثق) شنیدم که قطار حاوی تسلیحاتی بوده که داشته به افغانستان فرستاده میشده (البته مسلمه که آمریکا و همپیمانانش به تسلیحات ایرانی نیازی ندارن)، و با توجه به اینکه به نظر من قطار حامل مواد منفجره بوده (و نه محترقه) خیلی راحت این خبر رو انکار نمیکنم!


مسوولین امنیتی آمریکا در عراق قبل از عاشورا اعلام کرده بودند که احتمال حملات تروریستی در این روز خیلی زیاده و حتی گزارشهایی مبنی بر این موضوع بهشون رسیده! ولی کو گوش شنوا!
حالا باز بیان بگن مسوولیت این مشکل با آمریکاییهاست که نتونستن امنیت برقرار کنن. یکی نیست بگه "دوست مسلمون من(!) همین کسانی که مقصر میدونیدشون بهتون از قبل خبر رخ دادن این اتفاق رو داده بودن! وقتی بی‌عقلی از خودته چرا تقصیر رو گردن بقیه میندازید!؟"


این لینک رو آرش یادداشتهای یک دیوانه برام فرستاده که نشون دهنده وضعیت دموکراسی تو کشورهای جهان از نگاه آماره. تو یه نگاه سرسری به نظر میرسه تو این جدول نیوزلند دموکرات‌ترین کشوره (البته سوئد، فنلاند و دانمارک، استرالیا و کانادا هم وضعشون خیلی خوبه) و ایران ...!


این عکسه راستکیه؟ :o


روزنامه شرق روز سه شنبه 19 اسفند، صفحه 2:

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: استراتژی آمریکا در عراق رو به شکست است. سید یحیی رحیم صفوی دیروز در اجتماع 20 هزار نفری رزمایش یاران ولایت استان بوشهر افزود: سیاست آمریکا در مدت اشغال این کشور نشان داده که قادر به برقراری امنیت، دولت‌سازی که منتخب مردم باشد نیست و اهداف شیطانی دیگر خود را نیز نمیتواند پیاده کند.
نتیجه‌گیری اخلاقی: برقراری امنیت و دولت‌سازی که منتخب مردم باشد اهداف شیطانی هستند! (واسه همینه که تو ایران نداریم)


با دو سه لطیفه (جک مودبانه!) مطلب اینبار رو جمع میکنم (هر چند هنوز کلی عنوان یادداشت شده برای نوشتن تو وبلاگم دارم، که اگه تنبلی رو بگذارم کنار بزودی تو پست بعدی مینویسم):

  • از يه تركه پرسيدند : اون كدوم پيامبره كه حيوونها رو جمع كرد تو كشتی و بردشون. تركه گفت: حضرت يوگی و دوستان!
  • تركه يه بسته هزار تومني ميشمره، 250 تومن كم مياره!
  • امام جمعه رشت قبل از انتخابات تو نماز جمعه میگه: مساله انتخابات مجلس خیلی مهمه! یه وقت باهاش مثل مسائل ناموسی برخورد نکنید!


نمیدونم سرعت رشد ریشم اینقدر زیاد شده، یا پوست صورتم حساس؟ به هر حال دیگه از اینقدر تند تند اصلاح کردن خسته شدم!


به علت شناختی که از تنبلیم دارم، احتمالا" تا سال دیگه چیزی نمینویسم (هنر کنم تا اون موقع مشکلات قالب وبلاگم رو حل کنم)! پس

پیشاپیش فرا رسیدن سال نو رو تبریک میگم.


به لطیفه‌ای که در همین لحظه به دستم رسید توجه کنید:

One was searching in the dictionary for the word Dictionary. He Found this meaning:-
Dictionary is the thing you are holding now, Stupid.

Wondering what the definition of stupid was, he searched for the word Stupid, he found:-
Is that you again?




دنیای یک می.تی.یر!

توی وبگردیهام به صورت کاملا" اتفاقی وبلاگ دنیای یک می.تی.یر رو پیدا کردم. به نظرم واقعا" وبلاگ جالبیه، تا همین یه مقدار کم که توش رو گشتم، چیزهای جالبی توش دیدم که یکیش اینه که اکثر پستهاش دو زبانه است (که هم نشون میده نگارنده‌اش به زبان انگلیسی تسلط خوبی داره، هم اینکه مثل خیلی از ماها تنبل نیست، و هم اینکه مطالبی که مینویسه اکثرا" ارزش ترجمه و یا خلاصه کردن به انگلیسی رو داره).


سه تا مطلب نسبتا" جالب تو صفحه اول این وبلاگ (همین بالایی رو میگم) دیدم که یه اشاره‌ای بهشون میکنم:

اولین مطلبی که به نظرم خیلی جالب بود در مورد بهم ریختن حروف کلمات و قدرت مغز در تشخیصشونه!

اینجا هم یه معمای ریاضی جالب گذاشته، و اینجا هم جوابش رو. من که از خوندنش خیلی خندیدم :)

و مهمترین مطلبی (که خیلی هم نگران کننده است و) تو این وبلاگ دیدم، در مورد یه نظریه ثابت نشده در پیش‌بینی زلزله است، و اینکه بر طبق این نظریه سه یا چهار زلزله قریب‌الوقوع ایران رو تهدید میکنه!
البته نگارنده وبلاگ فقط یکی از زلزله‌های ایران رو محتمل اعلام کرده، ولی تو سایت اصلی این نظریه، سه تا از چهار زلزله‌ای که در مورد ایران پیش‌بینی کرده رو خیلی محتمل تشخیص داده!


این پوستر تبلیغاتی یکی از کاندیداهای نمایندگی مجلس بود که یکی از دوستام برام فرستاده. خوب شما تو اول اسفند چه جوابی دادید؟ :))


آدرس این عکس رو یکی از دوستام فرستاد. اگه یه کشور دیگه بود با اطمینان میگفتم دروغه، ولی چون اینجا ایرانه در مورد راست و یا دروغ بودنش نظری ندارم.

تقصیر خودشه! اگه اول اسفند میرفت به این بالاییه جواب میداد، شیطون گولش نمیزد. :))
اصلا" من اعلام میکنم همه اینهایی که انتخابات رو تحریم کردن، ایادی شیطان برای گول زدن جوانها هستند. :))


امشب (شب عاشورا) با داداشم رفتیم بیرون، تو کوچمون نوع جدیدی از عزاداری رو دیدیم! یه دختر و پسری تو تاریکی داشتن عزاداری میکردن، و سینه میزدن! فقط تا حالا ندیده بودم کسی واسه کسی دیگه سینه بزنه ;)


زیتون در مورد طرفدارای خیلی زیاد رأفت الهجان و جستجوهای زیاد تو موتورهای جستجو در مورد این آدم نوشته، یعنی راسته؟
به زیتون: بابا من که باور نمیکنم! ;)




این بهزاد نبوی ما رو ول میکنه به کارمون برسیم؟

هی من میخوام بیخیال سیاست بشم، ولی مگه این بهزاد نبوی میگذاره؟ مسلمه که پشت بهزاد نبوی خیلی گرمه، و الا کس دیگه‌ای جرات چنین ابراز نظرهایی نداره! ولی امیدوارم مواظب خودش باشه، چون فکر کنم حداکثر به اندازه سعید حجاریان (قبل از ترور) پشتوانه و قدرت داشته باشه، و نه بیشتر.

...

بهزاد نبوی نماینده تهران و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در این گفت‌‏وگو در پاسخ به پرسشی در خصوص نوع شعارهای تبلیغاتی محافظه‌‏كاران برای ورود به مجلس هفتم، گفت: نكته جالبی كه در جریان انتخابات هفتم رخ داد این بود كه در هیچ كجای ایران محافظه‌‏كاران حاضر نشدند به نام محافظه‌‏كاران در انتخابات شركت كنند كه البته این یك پیروزی بزرگ برای اصلاح‌طلبان است كه نشان می‌‏دهد دیدگاهها و تزهای محافظه‌‏كاران با شكست كامل در افكار عمومی مواجه شده و لذا مجبور شدند كه خودشان را تحت پوشش‌‏هایی استتار كنند كه ماهیت دیدگاههای آنان برای مردم مشخص نشود.

وی افزود: البته در یك نگاه خوش‌‏بینانه می‌‏شود اینگونه قضاوت كرد كه انشاءالله به خواست خدا، دیدگاههایشان عوض شده است.

نبوی گفت: هیچ كدام از گروههای محافظه‌‏كار در هیچ كدام از برنامه‌‏های تبلیغاتی خود برای ارزشهایی كه مدعی بودند مجلس ششم آنها را زیر پا گذاشته و آنها آمدند آنرا احیا كنند كوچكترین تبلیغی نكردند.

وی افزود: در مجلس ششم تعداد كثیری از نمایندگان به دلیل عدم التزام و اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه رد صلاحیت شدند. این در حالی است كه من ندیدم یك كدام از این گروهها در تبلیغات انتخابی خود دفاع از ولایت مطلقه فقیه را به عنوان شعار خودشان مطرح كنند.

...

نبوی، پیشرفت، توسعه، آبادانی، رفاه، خوشی و شادی را از محورهای اصلی شعار انتخاباتی محافظه‌‏كاران خواند و گفت: تا به حال تصور می‌‏كردند كه شادی ضد ارزش و گریه ارزش محسوب می‌‏شود.

...

نبوی در ادامه این مصاحبه با اشاره به میزان مشاركت در انتخابات مجلس هفتم، ابراز عقیده كرد: اگر میزان مشاركت زیاد هم باشد، ما كماكان بر این اعتقادیم كه به دلیل عملكرد غیر قانونی شورای نگهبان، انتخاباتی غیر آزاد، غیر عادلانه و غیر رقابتی داشتیم و لذا نتایج این انتخابات برای ما قابل قبول نیست و مجلس هفتم را یك مجلس فرمایشی می‌‏دانیم.


... آقای خاتمی! ما برای چه رای دادیم؟

حالا که این متنم هم سیاسی شد، یه مقدار از تحلیلهایی که قبل از انتخابات باید مینوشتم و ننوشتم رو مینویسم:

  • به نظر من هر چقدر در عناصر کلیدی جناح اصلاح‌طلب باهوشی وجود داره، در عناصر کلیدی جناح محافظه‌کار شعور وجود نداره. و با اینکه قدرت دست محافظه‌کارهاست ولی در دراز مدت اگه یکی از این دو تا پیروز بشن، اون جناح اصلاح‌طلبه.
  • اصلاح‌طلبها میدونستن اگه این دوره همشون هم به عنوان کاندیدا صلاحیتشون تایید میشد، مردم در انتخابات شرکت نمیکردن، و باز هم نتیجه انتخابات همین میشد. تفاوتش این بود که هم اصلاح‌طلبها مثل الان نمیتونستن بگن چون ما نبودیم مردم شرکت نکردن، هم در ذهن تاریخی مردم شکست اصلاح‌طلبها هم ثبت میشد. یعنی با این حرکت شورای‌نگهبان اصلاح‌طلبها یک شکست قطعی رو با یه حذف اجباری معاوضه کردن.
  • اگه مسوولین شورای‌نگهبان قدری شعور (برای نابود کردن اصلاح‌طلبها) داشتن، اصلاح‌طلبها رو دقیقه آخر تایید صلاحیت میکردن. مردم اینطور برداشت میکردن که اینها همش برنامه برای کشیدن مردم به پای صندوقهاست، و حتی این یه مقدار رایی که اصلاح‌طلبها اوردن رو هم دیگه نمی‌آوردن. در نتیجه نه تنها نتیجه انتخابات از این هم برای محافظه‌کارها بهتر میشد، بلکه در قبال اصلاح‌طلبها نمیتونستن عدم حضور خودشون رو دلیل عدم حضور مردم در انتخابات بدونن.
  • در این بین مجمع روحانیون مبارز و به ويژه شخص کروبی خودشون رو خراب کردن (ببخشید! ولی در واقع خودشون رو با گه یکی کردن). به نظر من واضح بود که کروبی تو 30 نفر اول تهران نخواهد بود. فقط با اینکاری که کرد تمام اعتبار خودش رو هم بین از دست داد، تا اون باشه که دیگه پاچه‌خواری ج.ا. رو نکنه.
  • به نظر من در بین اصلاح‌طلبها فرصت طلبترین فرد بهزاد نبوی بود. با اینکه اصلاح‌طلبها کلا" چهار سال تو مجلس هیچ کاری نکردن (و یا بهشون اجازه داده نشد، ولی در نهایت نتیجه‌اش برای مردم یکی است) تو همین تحصنها با توجه به پشتگرمی‌ای (!)که داره چیزهایی گفت که خودش رو بین مردم مقبول کرد. این جدا از فرصت‌طلبی نشان از باهوشی و ذکاوت این آدمه (چیزی که در جناح مقابل یافت نمیشه).
  • البته این شکست نخوردن اصلاح‌طلبها برای نظام یه منافعی هم داره(!). سال 76 خاتمی به عنوان سوپاپ جلوگیری از انفجار فشار مردم روی کار اومد. حالا چند سال دیگه همین اصلاح‌طلبهایی که در ذهن تاریخی مردم شکست خورده نیستن، باز هم به عنوان سوپاپ جلوگیری از انفجار فشار مردم روی کار میان، و باعث بقای ج.ا. برای چند سال دیگه خواهند بود.


تا جایی که دیدم فقط مسوولین کشور ما از عباراتی مثل تو دهن زدن، مشت محکم تو دهن، سیلی زیر گوش زدن و ... برای کشورها و دولتهای دیگه استفاده میکنن. به نظر من جدا از وجهه خیلی بدی که این صحبتها در منظر بین‌المللی داره، اینجور حرف زدن باعث ترویج خشونت (و تروریسم در ابعاد بزرگترش) میشه.
حالا که اینها اینقدر مشت زدن دوست دارن، میشه یکی بگه دوم خرداد تو دهن کی مشت زده شد؟


این هم نامه‌ای که به خاطرش روزنامه‌های شرق و یاس‌نو توقیف شدن (الان فردا میان وبلاگ منم توقیف میکنن!).




بعد از انتخابات کمی زنگ تفریح!

بعضی از دوستام ازم میپرسن چرا نظرخواهیم رو ورداشتم؟
خوب باید بگم، من نظرخواهی وبلاگم را تا این لحظه ور نداشتم، اگه نمیاد مشکل از سرور نظرخواهیه و احتمالا" با یه Refresh درست میشه.


خیلی از مطالب زنگ تفریح این دفعه، ناشی از وبگردیها و emailهاییه که دوستام برام فرستادن. اگه به نظرتون جالب نیومدن، خوب همینه که هست :))


یه آشنا اسم دیوار سفارت آمریکا رو دیوار ترقی گذاشته! سیزدهم آبان 1358 از اینور دانشجو میرفت بالا، از اون ور وزیر، معاون وزیر، ... میومد پایین :))


مامان و بابای عزیزم سلام

الان نزدیکه چهار ماهه که من شما رو برای ادامه تحصیل در کالج، ترک کردم. میدونم که در ننوشتن نامه بی‌مبالاتی کردم و باید زودتر براتون نامه مینوشتم. بهر صورت از این بیفکری متاسفم. بهر صورت الان میخوام شمارو از همه چی مطلع کنم. فقط قبل از خوندن نامه لطفا بنشینید. بنشینید چون هیچ یک از مطالبی رو که نوشتم بدون نشستن نمیتونید بخوونید باشه!!!

خوب!! راستش الان همه چی خیلی خوبه اما میدونین چند وقت پیش استخون جمجمه‌ام شکسته بود آخه از پنجره خوابگاه پریدم بیرون... چون همون اوایل رسیدنم، اتاقم آتیش گرفته بود. بهر صورت اون موقع یه کم ضربه مغزی شده بودم اما الان خیلی خوب شدم فقط روزی یه بار سردرد میگیرم.
خوشبختانه ماجرای آتیش گرفتن خوابگاه و پریدن من از پنجره، مواجه شد با حضور یه شاهدی که تو صحنه بود و در واقع اون بود که آمبولانس رو خبر کرد و دانشکده رو در جریان گذاشت. تازه اون دائما" در بیمارستان میومد به ملاقاتم و به دلیل اینکه من اتاقم تو آتیش سوخته بود اون خیلی صادقانه حاضر شد اتاقشو با من مشترک بشه.
در واقع اتاقه خیلی کوچیکه اما خوب نمیدونید چقدر جذابه. هم اتاقیم یه پسر خیلی خوبه و راستشو بخواین من تو این مدت عاشقش شدم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. البته هنوز تاریخ دقیقش رو نمیدونم ولی احتمالا قبل از اینکه آثار حاملگی معلوم بشه اینکارو میکنیم.

آره مامان و بابای خوبم من حامله‌ام. من میدونم که چقدر شما منتظر بودید تا یه روزی مادربزرگ و پدربزرگ بشین و میدونم که شما بچه من رو با کمال میل میپذیرین و محبتتون رو بهش هدیه میکنید درست مثل وقتایی که من کوچیک بودم.
راستشو بخواین دلیل تاخیر ما تو ازدواج اینه که دوست پسر من یه بیماری مقاربتی خفیف داره و من از اون گرفتم و ما نمیتونیم آزمایش خون قبل ازدواج رو پاس کنیم البته این مریضی هر چه زودتر برطرف میشه چون هر روز پنی‌سیلین میزنیم.
راستشو بخواین میدونم که شما دوست پسرم رو هم مهربانانه میپذیرین. اون خیلی مهربونه البته تحصیلکرده نیست اما جاه طلب و بلند پروازه. باید بگم که اون کلاس خونوادگیش و دینش با ما یکی نیست. در ضمن میدونم که تحمل و مدارای شما بگونه‌ای هست که با این حقیقت مواجه بشین که رنگ پوست اون یه کمی تیره‌تر از پوست ماست. میدونم که شما اونو دوست خواهید داشت همونطور که من دارم. خونواده خوبی داره مثل اینکه پدرش تو یکی از روستاهای آفریقا شکارچی ببره.

خوب دیگه شمارو در جریان تمام اتفاقات گذاشتم فقط میخواستم بگم اصلا" از آتیش توی خوابگاه خبری نبود، منم ضربه مغزی نشده بودم و سرم هم نشکسته بود. من توی بیمارستان نبودم و در ضمن حامله هم نیستم. من با کسی نامزد نکردم و سیفلیس هم ندارم. هیچ نوع مردی هم با هیچ نوع رنگی توی زندگیم نیست.
آها فقط تاریخ رو 10 گرفتم و علوم رو هم افتادم و میخواستم در مورد این نمره‌ها یه پیش زمینه بهتون بدم.

میبوسمتون
دختر دوست داشتنی شما


The Men's Rules

Finally, the guy's side of the story!! At last a guy has taken the time to write this all down. We always hear the rules from the female side. Now, here are the rules from the male side. These are our rules! Please note these are all numbered 1 ON PURPOSE!

1. Learn to work the toilet seat. You're a big girl. If it's up, put it down. We need it up, you need it down. You don't hear us complaining about you leaving it down.

1. Sunday = sports. It's like the full moon or the changing of the tides. Let it be.

1. Shopping is NOT a sport. And no, we are never going to think of it that way.

1. Crying is blackmail.

1. Ask for what you want. Let us be clear on this one:
Subtlehints do not work! Strong hints do not work! Obvious hints do not work! Just say it!

1. Yes and No are perfectly acceptable answers to almost every question.

1. Come to us with a problem only if you want help solving it. That's what we do. Sympathy is what your girlfriends are for.

1. A headache that lasts for 17 months is a problem. See a doctor.

1. Anything we said 6 months ago is inadmissible in an argument. In fact, all comments become null and void after 7 days.

1. If you won't dress like the Victoria's Secret girls, don't expect us to act like soap opera guys.

1. If you think you're fat, you probably are. Don't ask us.

1. If something we say can be interpreted two ways, and one of the ways makes you sad or angry, we mean the other one.

1. You can either ask us to do something or tell us how you want it done. Not both. If you already know best how to do it, just do it yourself.

1. Whenever possible, please say whatever you have to say during commercials.

1. Christopher Columbus did not need directions and neither do we.

1. ALL men see in only 16 colors, like Windows default settings. Peach, for example, is a fruit, not a color. Pumpkin is also a fruit. We have no idea what mauve is.

1. If it itches, it will be scratched. We do that.

1. If we ask what is wrong and you say nothing, we will act like nothing's wrong. We know you are lying, but it is just not worth the hassle.

1. If you ask a question you don't want an answer to, expect an answer you don't want to hear.

1. When we have to go somewhere, absolutely anything you wear is fine. Really.

1. Don't ask us what we're thinking about unless you are prepared to discuss such topics as baseball, the shotgun formation, or monster trucks.

1. You have enough clothes.

1. You have too many shoes.

1. I am in shape. Round is a shape.

1. Thank you for reading this. Yes, I know, I have to sleep on the couch tonight, but did you know men really don't mind that -- it's like camping.

Pass this to as many men as you can - to give them a laugh.
Pass this to as many women as you can - to give them a bigger laugh!!!!


اگه یه بار همه 20 واحد رو توی یه ترم افتادین!.....بی‌خیالش
اگه شما رو با نمره 11.99 مشروط كردن!.....خوب شده دیگه
اگه استاد میخواد به جای آقا بهتون بگه خانوم!.....بگه
اگه یه دفعه هارد 60 گیگابایت شما هاپولی هاپو شده!.....پیش میاد دیگه
اگه پرسپولیس قراره از پیكان ببازه!.....ببازه
اگه سر مراسم خواستگاری، همونجا، عروس خانوم گفت نه!.....ایشالله خوشبخت بشه
اگه آمریكا یه موشك اتمی تنظیم كرده درست روی خونه شما!.....مسئله‌ای نیست
اگه صبح اول مهر بجای ساعت 6، ساعت 7 رفتین سر كار!.....دقیقا" رفتین سر كار
اگه كفشی رو كه امروز واكس زدین رو همه لگد می كنن!.....تعجبی نداره
اگه درست شب امتحان بعد از مدتها به عروسی دعوت شدین!.....مباركه،عروسی رو كه نمی‌شه نرفت
اگه گار شما به جایی رسیده كه خودتون به خودتون ایمیل می زنین!.....اینجوری هم یه صفایی داره
اگه توی انتخاب واحد به شما 13 واحد بیشتر نرسیده!.....حتما" حكمتی توی اون بوده
اگه بعد از 3 ساعت چت كردن یادتون اومد كه با اینترنت ساعت 500 تومن وصل شده بودین!.....مهم نیست
اگه شمعهای كیك تولد شما رو بقیه فوت كردن!.....لبخند بزنین
اگه ماشینتون جلوی یه مدرسه دخترونه پنچر شد و شما پنچر گیری بلد نبودین!.....خودتون رو نبازین
اگه در حال فرستادن قلب و بوسه با مسنجر متوجه شدین یكی پشت سرتون وایساده!.....عیبی نداره بابا
اگه بغل دستی شما سر كلاس كه اتفاقا" كنار شما ردیف اول نشسته انگشتش رو تا مچ توی دماغش فرو كرد،شش دور بپیچوند، بعد با یه حالت دورانی بیرون آورد،خوب بهش نگاه كرد و بعد خیلی آروم زیر میز كلاس دستش رو پاك كرد!.....نه !این یكی رو شرمنده . آدمیزاد هم یه تحملی داره!

اینجا خبریه در مورد باخت تیم فوتبال امید آمریکا به تیم فوتبال امید مکزیک و عکس‌العمل هواداران مکزیکی، که به نظرم جالب اومد.


وقتی خبر جدایی Barbie و Ken تو سایت خبری CNN باشه، یعنی لابد مهمه دیگه! البته نگران نشید، قراره با هم دوست باقی بمونن فقط به نظر میرسه زیر سر Barbie بلند شده ;))


اینجا هم یه مقدار کاریکاتور در مورد بیماری جنون گاوی هست، که بعضیاش جالبن.


روز پنجم اسفند یه متن جدید نوشتم، دو تا خاطره از روز پنجم اسفند 1379 بود. بعد دچار خودسانسوری شدم و حذفش کردم. ping اون روز دلیلش این بود.




This page is powered by Blogger. Isn't yours?